|
|
نوشته شده در دو شنبه 11 شهريور 1392
بازدید : 1517
نویسنده : Mohammad
|
|
داستان پنداندرزسری چهارم
.
سرباز قبل از اینکه به خانه برسد با پدر و مادر خود تماس گرفت و گفت:
پدر ومادر عزیزم جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه برگردم؛ ولی خواهشی از شما دارم.
رفیقی دارم که می خواهم او را با خود به خانه بیاورم.....
ادامه این داستان زیبادرادامه مطالب.
:: موضوعات مرتبط:
داستان پند اندرز ,
,
:: برچسبها:
داستان پنداندرز ,
نوشته شده در جمعه 8 شهريور 1392
بازدید : 1594
نویسنده : Mohammad
|
|
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 42 صفحه بعد
|
|
|